بازتابِ نفسِ صبحدمان

پنجشنبه هشتم آذر ماه

 

بعد از فوت بابا اضطراب جدایی پسرک برگشته و می‌دانم برنامه‌ی سفر یک‌روزه‌ی قم را باید دو نفره بریزم. صبح سر صبحانه می‌گویم "موافقی بریم قم و شب برگردیم؟ نیاز دارم برم زیارت"... از فرصت استفاده می‌کند و می‌گوید "خیلی موافقم ولی می‌شه لطفاً لباس بتمن هم بخرم؟" و این یعنی آغاز یک کشمکش یک روزه...و یعنی نباید انتظار وقت خالی و خلوت برای خودم داشته باشم... اما تصمیم دارم که حتما بروم. می‌گویم "توی راه حرف می‌زنیم، با بابا مشورت می‌کنیم و تصمیم می‌گیریم"....

توی ذهنم تمام مباحث! مربوط به قهرمان‌سازی را مرور می‌کنم...راه‌هایی که رفتیم، هدف‌گذاری‌ها و و و....و نهایتاً می‌دانم اصلاً مجال مخالفت نیست... نه من حوصله دارم، نه پسرک شرایط پذیرش... با اکراه قبول می‌کنم...

 

می‌رسیم قم، قرار گذاشتیم اول خرید کنیم و بعد من زمان خلوت توی حرم داشته باشم... می‌داند زیاد موافق نیستم...می‌داند ته دلم چی دوست دارم...به مغازه‌دار می‌گوید "آقا لباس بتمن دارید؟" بعد انگار که یادش بیاید باید از من دلبری کند تصحیح می‌کند " مرد خفاشی... فارسیشو بگیم بهتره..." بعد طوری که من بشنوم ادامه می‌دهد " خیلی دنبال لباس رستم گشتیم. نبود. حتی لباس حضرت علی اونموقع که در قلعه رو کند هم، نداشتن....مجبورم مرد خفاشی بخرم...ولی من همون رستمم که لباس سیاه پوشیده"...آقای فروشنده می‌خندد و می‌گوید "قبول نیست. اینجوری کسی نمی‌فهمه رستمی..." انگار تیرش به سنگ خورده باشد، دمغ می‌شود...نیم‌نگاهی به من می‌اندازد...به یک "نخیر" اکتفا می‌کند و وقتی اقا می‌گوید نداریم، سریع از مغازه بیرون می‌آید...

 

ساکت‌ست... انگار مردد شده... مغازه بعد را می‌خواهد رد کند که می‌پرسم " آقا لباس بتمن دارید؟ مرد خفاشی!" گل از گلش می‌شکفد... بسته بزرگی دستم می‌دهد، با لبخند به پسرک تعارفش می‌کنم "بفرمایید جناب رستم! تا لباس خودتون آماده می‌شه اینو بپوشید"... نطقش باز می‌شود...با ذوق میگوید... رستمم دیگه...اصلاً من مرد خفاشیِ رستمی هستم. ".. می‌گویم "تو، خودِ خودتی..."بیشتر ذوق می‌کند : "آره...لباس مرد خفاشی رو مال خودم می‌کنم"! و این اصطلاحی‌ست که توی یکی از کلاس‌های فلسفه شنیده! وقتی استاد می‌فرمود: باید علوم زیستی رو بومیِ خودمون بکنیم! مال خودمون بکنیم"!!

 

 

 

حاشیه:

 

 نشستم توی صحن حرم... چهره‌ی ساکت پسرک از جلوی چشمم دور نمی‌شود... اینکه در عین درماندگی و خواستن، در سکوت محض، به خواسته‌اش رسید...حتی بیشتر از چیزی که می‌خواست ... توی دلم به خانم سلام می‌دهم...سرم را روی زانو می‌گذارم، در نهایت شرمساری و سینه‌ای تنگ، شبیه گدایی که شرم دارد در مقابل پادشاه حرفی بزند، در سکوت، مدتی اشک می‌ریزم و تمام....

 

 

 

یا احمد! لَولاک لَما خلقتُ الافلاک،

و لو لا علی لما خلقتُک،

و لولا فاطمه لما خلقتکما....

خانم الفــ

نظرات  (۷)

۱۴ آذر ۰۳ ، ۲۲:۰۴ مهتاب ‌‌

عزیزم :))

 

+ این حدیث انتهایی که نوشتید چقدر معتبره؟

پاسخ:
:)  


+خیلی :)   توضیحاتی دارن اقای طاهرزاده در کتاب "حقیقت نوری اهل بیت" و  "مقام لیله القدری حضرت فاطمه" ؛ علیهما السلام.... خلاصه ش با زبان و بیان و درک ناقص من اینه که؛ جایی داریم که هدف خلقت انسانها بندگی خداست . از طرفی هدف از خلق نبی ، به اعتبار نبوتش و هدف از خلق امام به اعتبار امامتش ، ظهور اون بندگی هست که خدا هدف خلقت انسانها قرار داده؛ حضرت زهرا سلام الله علیها مظهر بالفعل اون بندگی ای هستن که نبوت و امامت برای ظهورش پدید اومده. پس اگر نظر به فعلیت کامل بندگی که همون حضرت زهراست نبود؛ اصلا خداوند نبوت و امامتی رو اراده نمیکرد...
توضیحات کاملتری هم در ادامه همین مطلب دارن اقای طاهرزاده  که مثلا حضرت رسول هم عبودیت دارن ولی عبودیتشون زیر پوشش نبوتشون مطرح هست ولی حضرت زهرا بندگی رو بدون هیچ پوششی به ظهور میرسونن


نکته اینکه توی این روایت به حضرت رسول به اعتبار نبوت نظر شده، و نبوت مقصد خلقت نیست، یه ماموریته...و الا منظور این نیست که پیامبر و ائمه مقصد خلقت نیستند....

به قول استادی میفرمودن هنر ما اینه که جهت روایت رو مشخص کنیم..




یادمه قدیمترها فکر میکردم وقتی خدا میفرمان، اگر تو نبودی هیچی خلق نمیکردم، از سر تعارفه:) ... یادمه وقتی با یکی دو تا مقدمه فلسفی رسیدم بهش و دیدم عین حقیقته و واقعا تعارف نیست، تا دو روز ذهنم خیلی درگیر بود..
۱۵ آذر ۰۳ ، ۰۱:۳۱ پلڪــــ شیشـہ اے

سلام بانوجان. 

زیارتتون قبول. ♥❤

جز سکوت چیزی بلد نیستم که بگم. 

خدا گل پسر رو حفظ کنه. خداقوت. 

مثل همیشه آموختم. 🌹

پاسخ:
سلام خواهرم.
ممنونتم :)
 خدا عزیزانت رو حفظ کنه ان شالله.
بزرگواری شما
۱۵ آذر ۰۳ ، ۱۲:۴۵ صحبتِ جانانه

سلاامیکم سبک تربیتی توضیح بدید لطفا عزیزم

خیر و برکتش برسد به نتیجه کارتون

 

پاسخ:
سلام خواهر عزیزم. والا من خودم بلد  نیستم؛ اینقدر که با کتاب نتونستم مسائل تربیتی رو کاربردی کنم ، بخاطر همین،با کمک مشاور پیش میرم. ولی هرچه یاد گرفتم؛ چشم. عرض میکنم.
۱۵ آذر ۰۳ ، ۱۵:۱۷ مهتاب ‌‌

این مسیر استدلالی رو متوجه نمی‌شم. بر چه اساسی حضرت فاطمه تجلی بندگی هستن و مثلا حضرت رسول یا حضرت امیر نیستن؟

پاسخ:
به نظرم پاسخ شما، توی همون نکته ست که باید جهت روایت رو مدنظر قرار داد.
کتاب رو پیشنهاد میکنم مطالعه کنید احتمالا با مقدماتی که اقای طاهرزاده میگن، بهتر ارتباط بگیرید . یه صوت هم اخیرا از استاد یزدان پناه شنیدم؛ همین مسئله رو توضیح میدن؛ شاید با بیان ایشون بیشتر ارتباط بگیرید، خواستید آدرسی بدید ارسال کنم :)

سلام

در مورد حدیثی که از قول یکی از آقایان تفسیر کردید، حتما میدونید که حضرت فاطمه سلام الله علیها ولی خدا هستند و پیامبر (ص) و امام علی علیه السلام هم ولی خدا هستند. و میدونید که اینکه حضرت فاطمه سلام الله علیها نقش امامت و پیامبری رو به این شکل ظاهرش ندارند، فقط به خاطر مؤنث بودن هست.. حالا من نمیخوام راجع به دین نظر بدم وقتی از جای 100درصد مشخص و معتبری چیزی بیان نشده، اما فکر نمی‌کنید که حضرت فاطمه سلام الله علیها هم معادل همین نقش ها رو در عالَم دارند؟.. مسائل مربوط به مؤنث ها کلا پنهانه.. چه برسه به حضرت فاطمه سلام الله علیها که دیگه معلومه کسی هم نمیتونه دقیق شناختی ازشون داشته باشه.. 

منتها مذکرها چون ظاهربین هستند، این نقش حضرت فاطمه سلام الله علیها رو انگار محسوب نمی‌کنند و میگن بدون هیچ پوششی از این نقش ها!!! این به نظرم فقط نظر یک مذکر میتونه باشه.. 

در واقع بندگی و عبودیت پیامبر (ص) و امام علی علیه السلام هم فقط به خاطر نقششون نبوده! حالا من نمیخوام تا وقتی از جای معتبری چیزی بیان نشده، از خودم حرف بزنم.. پس همینجا صحبت رو خاتمه میدم..

به هر حال بخش های زیادی از  این تفسیری که گفتید زیاد قبول ندارم..

پاسخ:
سلام بزرگوار.
نمیدونم چی بگم واقعا :) یعنی خب مقدمات و نتایج زیادی هست که باید راجع بهش بحث بشه. ولی اساتید توضیحات خیلی خوبی در این زمینه دارند. 
ممنون از زحمتی که کشیدید و نظرتون رو فرمودید.
۰۴ دی ۰۳ ، ۰۱:۴۲ اقای ‌ میم

جالبه با وجود اینکه میدونه انگار قهرمانش باید رستم یا یه قهرمان اسلامی باشه بتمن رو انتخاب کرده

پاسخ:
ممکنه بخاطر این باشه که هرچی که لازم داشته باشه  و بتونه ادای یک قهرمان رو در بیاره، وجود داره؛ لباس و شمشیر و تیر و نقاب و.... ولی کل این چهار سال رو گشتیم و فقط یدونه کلاه پیدا کردیم که میشه گفت کلاه رستم بوده :)
خیلی سهل الوصله... به راحتی میتونن شبیه بتمن باشن...به راحتی هالک باشن... ولی اونجوری که دلچسب باشه نمیتونن شبیه رستم بشن...  کارتون هاو بازی هایی که حتی اگر خودشون در معرضش نباشن، تعریفش رو از دوستاشون میشنون...

خدا حفظش کنه براتون...

من که دلم غنج رفت واسه ش....حتی اگه لباس بتمن خریده باشه اما این که رستم و حضرت علی و مال خود کردن ته دلشه و حواسش به اینا هم هست یعنی شما برنده شدین🌱

یه تفسیری شنیدم که اتفاقا توضیح میداد بر خلاف ظاهر حدیث، منظور این نیست که خدا پیامبر و حضرت امیر رو به خاطر حضرت زهرا خلق کرده....زاویه نگاهش جالب بود ولی الان اصلا یادم نمیاد....

پاسخ:
ممنونم.

گاهی در بحث  تربیت، بذری می‌کاریم و شاید 20 سال بعد نتیجه بگیریم... باید صبور بود و امیدوار :)

بله. منظور "شخص" نیست. بیشتر ناظر به جایگاه و بعد فراشخصیتی هست این حدیث

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
ml>