سالها نیمه شعبان و روز عید را سعی کردم متفاوت و مفید بگذرانم. از روزهای نوجوانی و ابتدای جوانی، که فکر میکردم باید حتما توی مراسمات شرکت کنم و پذیرایی کنم تا دوران لیسانس که خیلی شجاعت به خرج میدادم! و بین اساتید ادبیات و خانوادههایشان و آدمهایی که دکتر و مهندس بودند گلویی صاف کنم و با جسارت بگویم "قطعهای که میزنم برای نیمه شعبانه" و فکر کنم خدا الان دوستم داره یا نه! تا روزههای روز عید و عیدی دادن و مهمانی گرفتن...
هنوز هم منکر این کارها نیستم و بهخصوص روزه را توصیه میکنم اما یک روز شجاعانه با خودم فکر کردم که شاید بتوانم قدم تازهتری بردارم. سهم خودم را باید بزرگتر بردارم...و رسیدم به معرفت امام. معرفت انسان کامل. معرفت نفس و عیقاً باور دارم که برای ظهور، نیاز داریم به همافقی با امام. به اینکه انسان کامل را بشناسیم و بشناسانیم...
سهم امشب من، شبزندهداریِ علمی ست... تا صبح مطالعه میکنم و این بین، گاهی که از شدت شوق مطلبی بیتاب میشوم، اگر توفیق داشته باشم، نمازی به شکرانه...
حواشی:
1.امام و انسان کامل آنقدر غریب ست که هنوز هم عصمتش را فقط در عالم ماده معنا میکنیم با اینکه امام از عالم مثال و عقل هم عصمت دارد! و بالاتر... ولی آنقدر امام را نمیشناسیم که حتی روی منبرها میگویند "عصمت از گناه و اشتباه".....
2. سهم بچهها از عید عزیز هم، مهمان و کیکِ فرداست...
3. یک روز رگ گردنم ورم کرده بود از عصبانیت و داشتم پشت سر هم به اهالی سقیفه بدوبیراه فلسفی! میگفتم که استاد فرمود: "صبر کن! تو الان داری با امام زمانت چیکار میکنی؟!" و من سکوت کردم...سکوت و سکوت و گریه. هیچ...
4. عید عزیز مبارک و تسلیت! مبارک به دلیل این نعمت و ذخیره دوستداشتنی خدای مهربان و تسلیت بابت اینکه منِ شیعه بهدردنخور مانع ظهورم! عیدتون مبارک رفقا :)
تفلده، عید شما مبااارک🤩🥹🍃
ان شاءالله عیدی رو از خود آقا بگیرین🤩🍃