بازتابِ نفسِ صبحدمان

دست می‌برم سمت کتابخانه، کتابی بیرون می‌کشم که تکیه‌گاه صفحات سمت راست کتاب شریف فصوص شود تا با صفحات قطور سمت چپ، هماهنگ شود... کتابِ صورالکواکب خواجه نصیر را بیرون کشیده‌ام! چقدر برای خریدنش راه رفته بودم! تمام چهارراه زند، خیابان نادری، تا ارگ را پیاده رفته بودم، گشته بودم و آخر یک روزِ بعد امتحاناتِ قم که از کلاس نقد فیلم استاد فروزش برمی‌گشتم، تهران، لابه‌لای کتاب‌های دستفروشی کنار سینمایی توی میدون انقلاب پیداش کردم و برق چشمانم فروشنده را واداشت که به قیمتی بالاتر از قیمت اصلی‌اش به من بفروشد...

و امشب، تنها کتابی که حکایت از آسمان می‌کرد، زمینی شده بود...شده بود تکیه‌گاه کتابی دیگر... انگار در زمین گیر کرده باشم، افسرده شدم... لیوان گل‌گاوزبان و اسطوخودوسم را سر کشیدم... فصوص را بستم. از لای صفحات کتاب صورالکواکب، کاغذهای ناقص آسمان شب و صورت‌های فلکی‌هام را بیرون کشیدم و زوایا و فواصل را جوری با دقت نگاه کردم که انگار می‌خواهم تمام آسمان را مال خودم کنم! و به خودم بگویم ببین! در این عظمت بی انتها هیچ‌کس شریک تو نیست!

خانم الفــ

نظرات  (۷)

۱۹ فروردين ۰۴ ، ۲۳:۴۵ صحبتِ جانانه

دلشوره چرا

پاسخ:
آشفته م و پر از دلشوره که قراره کجای این اتفاقات عالم باشم...

منم خیلی به این آشفتگی فکر کردم...

هر وجدان از کار نیفتاده ای، این روزها نمی تونن قرار داشته باشه...

 

توی این شرایط وانفسا، هر چه بیشتر از سرمایه ی توحید در اختیار داشته باشیم، امنیت بیشتری داریم...

 

این زمانه ای که آغاز شد، امنیتی نیست جز در دامن توحید...

و توحید هم دریای متلاطمی هست که همشهری تون میفرمایند:

کجا دانند حال ما، سبکباران ساحل ها...

 

در زمانه ای که همه ندای مظلوم رو شنیدن و مظلوم جلوی چشم همه سلاخی شد، دیگه کسی روی امنیت رو نخواهد چشید...

 

و فقط موحد هست که هم از آه مظلوم میسوزه

هم در آرامش و امنیت روحی هست...

 

خدایا راهمون بده به این وادی

پاسخ:
چقدر خوب و درست فرمودید درباره توحید... 

کاش به دریای توحید راهمون بدن... آب فراوان است و به قدر نیاز همگان. ما اگر تشنه ایم و نیم تشنه، به حساب خالق باران و چشمه نباید گذاشت...
۲۰ فروردين ۰۴ ، ۰۸:۰۰ صحبتِ جانانه

خوش بحال نهنگ های این بحر

پاسخ:
جان و عقل من فدای بحر باد
خونبهای عقل و جان این بحر داد
تا که پایم میرود رانم درو
چون نماند پا چو بطانم درو

سلام درود

ممنون از اینکه چنین تجربیاتی رو به شتراک می گذارید...

خصوصاً مطالب کانالتون؛ درس زندگی می دهید واقعاً...

همه تشنه و بی قراریم هرکس به اندازه ظزف خود...

انشالله که همه به حد نهایی این ظرفیت خودشون برسند

پاسخ:
سلام و نور
بزرگوارید
ان شالله خدا بهترین رزق های مادی و معنوی رو از جایی که گمانش نمیکنید بهتون عطا کنه

کتاب خوندن گاهی به شدت آرامش بخشه

پاسخ:
اگر کتابها نبودن من قطعا هیچی برای احساس شادی توی این دنیا نداشتم. چون منشا علم و شادین...

چقدر احساسات تون عمیقه و چقدر دلنشین... 

پاسخ:
کاری جز خیال پردازی و تشخص دادن به اشیا بلد نیستم :)

چشم ما از سرمه توحید تا روشن شده است

سنگلاخ این جهان را طور می‌دانیم ما...

 

جالب بود.

پاسخ:
خیبی بیت زیبایی بود.. ممنون
ان شالله قلب و دیده‌مون به توحید روشن شه

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
ml>